بیش از نیم قرن رفاقت و همدلی / گفت‌وگو با یکی از اولین نمایندگان پخش در پاکنام

akseyadegari

با یکی از قدیمی‌ترین نماینده‌های پخش شرکت پاکنام آشنا شوید: محمدامین اطمیشی؛ نماینده آذربایجان غربی، مهاباد. کسی که دقیقا از اولین سنگ‌بنای اسنو (پاکنام فعلی) در کنارمان است. با ۸۰ سال سن، همچنان همکاری‌اش با پاکنام را ادامه می‌دهد و معتقد است برندهای پاکنام بهترین‌های ایران هستند.

چندساله‌اید و چند سال است که توزیع کننده محصولات یکتا هستید؟

۸۰ ساله هستم. از ۲۴ سالگی کارم را با مجموعه اسنو شروع کردم.

با کدام برندها شروع کردید؟

من از برند «دی» و «طوفان» شروع کردم. یادم می‌آید که تیرماه سال ۱۳۴۶ بود، به خیابان ۱۵ خرداد فعلی، ساختمان بانک سپه رفتم. آقای رشیدی مدیریت داخلی شرکت اسنو را برعهده داشتند و آقای ثالثی هم کارهای تامین مواد اولیه و کارخانه را انجام می‌دادند. شرکت اسنو راه افتاده بود و فقط هم همین دو برند را داشت. البته صابون دترجنت «رامیس» هم بود. از همان ابتدا نمایندگی گرفتم برای منطقه‌ای در آذربایجان غربی که حدود هفت شهر را پوشش می‌داد.

کدام شهرها؟

مهاباد و شهرهای اطراف.

چطور است که در تمام این سال‌ها فقط با پاکنام کار کردید؟ برندهای دیگر سراغ شما نیامدند؟

از برندهای دیگر، پیشنهاد زیاد داشتم. اتفاقا پیشنهادهای مالی جذابی هم داشتم اما من از اول که با اسنو شروع کردم، قول و قرارمان این بود که زیر قول نزنم و با اسنو بمانم. صاحبان اسنو هم قول دادند که به وفاداری خودشان پایبند باشند و نماینده‌شان در آن منطقه من باشم. من هیچ مارک و برند دیگری را نمایندگی نگرفتم. گرچه در طول سال‌ها افرادی برای منطقه من آمدند اما من همچنان فقط با برندهای پاکنام کار می‌کنم. برندهای رقیب از دست من در منطقه عاجز شده بودند و برای همین به من پیشنهادهای زیادی می‌دادند که پخش آنها را به عهده بگیرم.

قطعا در آن زمان سیستم توزیع متفاوت بود. توزیع چه تغییراتی در طول زمان داشته؟

الان مکانیزه شده. وسیله ارتباطی‌مان گفت‌وگوی حضوری بود و یکی دو  ماشین پخش و فروشنده هم داشتیم. من خودم به شهرستان‌ها می‌رفتم و با مشتری‌ها ارتباط مستقیم می‌گرفتم. کار تبلیغ و قانع کردن مشتری هم به عهده خود من بود. خودم هم سفارش می‌گرفتم. الان همه چیز سیستماتیک شده، تماس‌های غیرحضوری باب شده و ما دیگر با تلفن کار می‌کنیم. بعضی مشتری‌های ما همچنان دلشان می‌خواهد برای دلگرمی هم که شده، حضورا به آنها سر بزنیم. با این کار به آنها اطمینان خاطر می‌دهیم برای همین این سر زدن‌ها گاه و بیگاه را همچنان داریم.

فرزندانتان هم دنبال روی شما هستند؟

بله تا زمانی که من هستم بچه‌ها هم کنار من هستند. من خودم کار پدرم را ادامه دادم. خودم هم به واسطه همکاری پدرم با اسنو، با شرکت اسنو همکاری کردم.

اولین خاطراتتان از اسنو به چه زمانی برمی‌گردد؟

کارهای دفتر پخش پدرم را من انجام می‌دادم. همان روزهای اول، رفتم پیش آقای رشیدی خودم را معرفی کردم و گفتم با برندهای دیگر فعالیت می‌کنیم و می‌خواهم نمایندگی برندهای اسنو را هم برای شهرهای بوکان، مهاباد، نقده، پیرانشهر، اشنویه، سردشت و میاندوآب بگیرم. خیلی خوشحال شدند.

ما در آنجا به همدیگر قول دادیم که اگر برندهای اسنو به جایی رسیدند که بازار را بگیرند، نماینده‌شان در آن مناطق من باشم و من هم آنها را به هوای برندهای دیگر ترک نکنم. من در هیچ مقطعی اسنو(پاکنام) را رها نکردم.

جایگاه برند یکتا در منطقه شما چطور است؟

در جایگاه خوبی‌ست در گذشته هم خیلی خوب بود. طوری بود که اگر ما فرصت نمی‌کردیم برای ویزیت فروشگاه برویم و سفارش بگیریم، آنها به سراغ ما می‌آمدند. راستش مردم صف می‌بستند برای گرفتن یکتا…

Facebook
Telegram
Twitter
WhatsApp
Email